مرتضی شکری، دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی-اردیبهشت1390
هر چند منطقه قفقاز، زمانی که در حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت، برای جمهوری اسلامی ایران مهم بود، اما پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوریهای منطقه قفقاز، اهمیت آن چندین برابر شده است. پیشینه طولانی تاریخ و تمدن مشترک میان ایران و این منطقه ایجاب میکند که جمهوری اسلامی به یکی از مهمترین حوزه پیرامونیاش حسیاست زیادی نشان دهد. فروپاشی شوروی، امکان ارتباط مستقیم با کشورهای واقع در قفقاز جنوبی را فراهم کرده است. بعد از فروپاشی شوروی سابق و تشکیل کشورهای منطقه قفقاز ، جمهوری اسلامی ایران اقدام به شناسایی این کشورها نمود و روابط دیپلماتیک خود را در بالاترین سطح با این کشورها برقرار نمود. ظهور این کشورها، خود نیاز به دیپلماسی جدیدی بر اساس ظرفیت های این منطقه و متناسب با هریک از کشورها داشت. نقش مؤثر جمهوری اسلامی در مسائل قفقاز هم در جهت استقرار ثبات این منطقه اهمیت دارد و هم متضمّن امنیت و منافع ایران است.
سوالی که در این جا مطرح است این است آیا جمهوری اسلامی ایران توانسته است بر اساس ویژگی های ژئوپلتیکی و ظرفیت های این منطقه سیاست خارجی خود را تنظیم کند؟
فرضیه: به نظر میرسد در تنظیم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، در اکثر موارد عوامل ژئوپلتیکی مورد غفلت واقع شده و یا بر خلاف آن عمل شده است.
هر چند منطقه قفقاز، زمانی که در حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت، برای جمهوری اسلامی ایران مهم بود، اما پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوریهای منطقه قفقاز، اهمیت آن چندین برابر شده است. پیشینه طولانی تاریخ و تمدن مشترک میان ایران و این منطقه ایجاب میکند که جمهوری اسلامی به یکی از مهمترین حوزه پیرامونیاش حسیاست زیادی نشان دهد. فروپاشی شوروی، امکان ارتباط مستقیم با کشورهای واقع در قفقاز جنوبی را فراهم کرده است. بعد از فروپاشی شوروی سابق و تشکیل کشورهای منطقه قفقاز ، جمهوری اسلامی ایران اقدام به شناسایی این کشورها نمود و روابط دیپلماتیک خود را در بالاترین سطح با این کشورها برقرار نمود. ظهور این کشورها، خود نیاز به دیپلماسی جدیدی بر اساس ظرفیت های این منطقه و متناسب با هریک از کشورها داشت. نقش مؤثر جمهوری اسلامی در مسائل قفقاز هم در جهت استقرار ثبات این منطقه اهمیت دارد و هم متضمّن امنیت و منافع ایران است.
سوالی که در این جا مطرح است این است آیا جمهوری اسلامی ایران توانسته است بر اساس ویژگی های ژئوپلتیکی و ظرفیت های این منطقه سیاست خارجی خود را تنظیم کند؟
فرضیه: به نظر میرسد در تنظیم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، در اکثر موارد عوامل ژئوپلتیکی مورد غفلت واقع شده و یا بر خلاف آن عمل شده است.
قفقاز جنوبی از شمال به رشته کوههای قفقاز بزرگ، از شرق به دریای مازندران، از جنوب به ایران، از جنوب غربی به ترکیه و از غرب به دریای سیاه متصل می گردد. قفقاز جنوبی در حال حاضر به سه جمهوری مستقل به نام های آذربایجان در جنوب شرقی و شرق، ارمنستان در جنوب غربی و جنوب و گرجستان در شمال غربی و غرب آن، تقسیم شده است. مساحت کل قفقاز جنوبی 186100 کیلومتر مربع می باشد (8/37 درصد وسعت کل قفقاز) که از این مقدار، جمهوری آذربایجان با 86600 کیلومتر مربع (5/46 درصد) در رتبه نخست، جمهوری گرجستان با 69700 کیلومتر مربع (4/37 درصد) و جمهوری ارمنستان با 29800 کیلومتر مربع (1/16 درصد) وسعت در مراتب بعدی قرار دارند. محمد حسین افشردی، ژئوپلتیک قفقاز و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران( تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول،1381) ص 41
مجموعه خط مشیها، تدابیر، روشها و انتخاب مواضعی است که یک دولت در برخورد با امور و مسائل خارجی در چهارچوب اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال مینماید.
چنانچه سیاست خارجی ایران را پس از انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار دهیم، به تقسیم بندی متعددی در آن برخورد می کنیم. با این همه در یک تقسیم بندی که برآیندی از همه آنها می باشد، درمی یابیم که می توان سیاست خارجی ایران را به چهار دوره تقسیم کرد: دوره اول دولت موقت را شامل می شود. دوره دوم بعد از دولت موقت تا سال 1368 را دربرمی گیرد و دوره سوم از 1368 تا 1376 دوره چهارم از 1376 تا 1384 و دوره پنجم از 1384 تاکنون ادامه دارد. فروپاشی شوروی سابق مصادف است با رویکرد تازه آقای رفسنجانی در سیاست خارجی، در حقیقت این دوره دوره عادی سازی رفتار خارجی دولت می باشد. همچنین در این دوره نقش ایدئولوژی در سیاست خارجی ج.ا.ا نمود کمتری پیدا می کند و سیاست خارجی یک سیاست واقع گرایانه می باشد. بنابراین رویکرد نظری ما در این تحقیق بر اساس نطریه واقع گرایی خواهد بود.
محوری ترین آموزه واقع گرایی سیاسی در عرصه سیاست خارجی تاکید بر "قدرت" و "ثروت" می باشد که در چهارچوب منافع ملی تعریف می شود.
1- دولت ها بازیگران اصلی یا مهمترین بازیگران در صحنه بین المللی به شمار می آیند
2- دولت یک بازیگر عقلانی است و بر اساس محاسبه سود و زیان آن، خط مشی هایی را برمی گزیند که دارای حداکثر فایده باشد
3- امنیت (قدرت نظامی) جزء سیاست های والا قرار می گیرد
بنابراین کشوری که به تنظیم و اجرای سیاست خارجی خویش در صحنه بین الملل می پردازدباید:
1- دارای تصمیم گیران و بازیگران خردمند و عقلایی بوده
2- به دنبال دستیابی به قدرت و ثروت در چهارچوب منافع ملی بوده باشد
3- دارای متدولوژی علمی بوده باشد
4- محیط سیاست جهانی را چنانکه هست در نظر گیرد
5- فاقد سیاست اخلاقی و ارزشی (البته نه فاقد اخلاق سیاسی) بوده باشد.
شهروز ابراهیمی، « بررسی واسازانه نقش ایدئولوژی در سیاست خارجی ایران و پیوند آن با واقع گرایی و آرمان گرایی» ، فصلنامه بین المللی روابط خارجی، شماره 4، (زمستان 2388): ص 122
قفقاز جنوبی از سه جهت برای ج.ا.ا اهمیت دارد:
1- ارتباط تاریخی و فرهنگی با مردم منطقه که بستر بسیار مناسبی را برای حضور سیاسی و اقتصادی ایران در قفقاز فراهم می کند.
2- قفقاز به لحاظ راه های ارتباطی نقش بسیار مهمی در دسترسی ایران به شمال و شرق اروپا دارد؛ به طوری که با فعال شدن این راه ارتباطی از دو جنبه بر اهمیت ایران افزوده می شود: نخست، ایران متقابلا می تواند کالاهای کشورهای شمال و شرق اروپا را به خلیج فارس برساند و دوم، راه جایگزینی برای کشورهای اروپایی برای ارتباط با افغانستان، پاکستان و هند به شمار می رود.
قفقاز از جنبه امنیتی خط حائل بین ایران و سایر قدرت های منطقه ای و بین المللی بشمار می رود. بر این اساس، هرگونه ناامنی در آن تاثیر تعیین کننده ای بر ایجاد تهدید علیه ایران دارد. همچنان که هرگونه ناامنی در ایران نیز متقابلا عواقب منفی برای امنیت و ثبات در قفقاز خواهد داشت. بنابراین، دستیابی به امنیتی پایدار و ثبات در قفقاز یک هدف استراتژیک برای ایران محسوب می شود. احمد کاظمی، امنیت در قفقاز جنوبی( تهران، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، 1384) ص 10)
3- جلوگیری و یا ایجاد مانع در برابر توسعه نفوذ آمریکا و ناتو. عنایت الله یزدانی، تاثیر بحران های منطقه ای در قفقاز بر امنیت انرژی، مجموعه مقالات شانزدهمین همایش بین المللی آسیای مرکزی و قفقاز: امنیت در قفقاز جنوبی( تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1388.) ص 71
از ابتدای فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری های تازه تاسیس، جمهوری اسلامی ایران اقدامات زیر را طراحی و پیگیری نمود:
-شناسایی کشورهای تازه استقلال یافته و برقراری رابطه سیاسی و دیپلماتیک با آنان در بالاترین سطح؛
- اقدام به گسترش همکاری های اقتصادی با کشورهای منطقه به عنوان پشتوانه همکاری های سیاسی؛
- ایجاد نقش میانجی گرانه در بحران های موجود منطقه؛
- - مساعدت به کشورهای منطقه جهت عضویت در سازمان های منطقه ای و بین المللی؛
- گسترش همکاری های امنیتی با کشورهای منطقه در زمینه هایی چون مبارزه با تروریسم، مبارزه با مواد مخدر و جرائم سازمان یافته؛
- بهره گیری از موقعیت ژئوپلتیکی ایران برای اتصال مناطق مختلف قفقاز، آسیای مرکزی، خلیج فارس، شبه قاره و خاورمیانه به یکدیگر
علیرضا معیری،جمهوری اسلامی ایران و تحولات قفقاز جنوبی در قرن21، فصلنامه مطالعات آسیای میانه و قفقاز، شماره48،( زمستان1383) ص 9
ویژگی های سیاست خارجی ج.ا.ا در قفقاز
بر خلاف سایر جوانب سیاست خارجی ایران، رویکرد ما در مورد قفقاز به طور چشمگیری عاری از تاثیرات ایدئولوژیک است. دو عامل این فقدان ایدئولوژیک را توضیح می دهد. در اوایل دهه 1980 ایدئولوژی داشت از سیاست خارجی ایران رخت بر می بست. تحلیل قوای ایران در جنگ با عراق به این روند شدت بخشید. بعضی از شخصیت های مهمی چون آقای هاشمی رفسنجانی نسبت به دیپلماسی ج.ا.ا انتقاد داشتند و انتقاد آنها این بود که ایران اهمیت بی جهت و پرهزینه ای برای دستیابی به آرمان های مبهم عقیدتی اسلامی به جای مجاهدت برای تضمین منافع ضروری تر ملی قائل بود.
واقع گرایی بر مفهوم موسع تر مصلحت و نقش گسترده عقل و عقلانیت در تدوین و تدبیر سیاست خارجی استوار است به طوری که تاکید و تمرکز بر مصلحت در سیاست خارجی موجب عقلانی تر شدن آن می گردد. لازمه و پیامد منطقی و ضروری عقلانیت نیز واقع نگری است. دکتر سید جلال الدین دهقانی فیروز آبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ( تهران، سمت، چاپ اول، 1388) ص 220
واقع گرایی در سیاست خارجی به معنای غفلت یا عدول از آرمان های انقلاب اسلامی و ارزش ها و احکام اسلامی نیست، بلکه متضمن در نظرگرفتن ضرورت ها، شرایط و مقتضیات زمانی- مکانی در نظام بین الملل موجود برای اجرای احکام اولیه شرعی و ادای تکلیف و وظیفه است. زیرا جمهوری اسلامی قادر نیست همواره و تحت هر شرایطی احکام و اهداف اولیه خود و انقلاب اسلامی را برآورده سازد. (همان ص 222)
بالاترین اولویت ایران در خصوص قفقاز، پاسداری از امنیت ایران و بیشتر از هر چیز، تمامیت ارضی است. این اهمیت اساسی امنیتی سرمنشا تلاش های ایران برای میانجیگری درگیری های داخلی و غیر آن در قفقاز است.
سیاست ایران در قبال قفقاز به طور عمده تحت تاثیر تمایل این کشور به حفظ روابط حسنه با روسیه است؛ حتی هنگامی که روسیه کمتر علاقمند به داشتن روابط نزدیک با ایران است.
1- با گذشت زمان محدودیت ها در گسترش روابط با منطقه آشکار گردید. با توجه به حساسیت های منطقه نسبت به فعالیت های اسلامی و نیز فقدان تمایل ایران به استفاده از سیاست های نژادی برای پیشبرد اهداف خود در منطقه به دلیل چند نژادی بودن جامعه ایران، روابط فرهنگی با این منطقه به ایجاد مراکزی برای توسعه و تقویت زبان فارسی محدود شد.
2- از نظر تجاری نیز، تصویر کلی همکاری اقتصادی به نفع ایران نیست. این امر از همان ابتدا به دلایلی چون حمایت نکردن از تجار، قوانین دست وپا گیر گمرکی و ... اتفاق افتاد.
3- اگر چه ایران منافع اقتصادی و فرهنگی بسیاری در این منطقه دارد، با این حال از همه ظرفیت های موجود استفاده نمی کند. حجم پایین مبادله تجاری و سرمایه گذاری در بخش های مختلف که البته با توجه به ضعف اقتصاد ایران تا حدودی طبیعی است نیز نشان دهنده این است که اهداف اقتصادی مهمترین اهداف در این منطقه نیستند. از طرفی اگر چه ایران همواره بر گسترش روابط فرهنگی با این منطقه تاکید داشته، ولی از آنجا که این روابط نیز به سرمایه گذاری های کلان نیاز دارند تا موثر باشند، چندان در عرصه عمل به واقعیت نپیوسته اند. به نظر می رسد ایران اهدافی غیر از اهداف اقتصادی را در منطقه دنبال می کند و آن حضور در منطقه و همکاری با روسیه برای جلوگیری از نفوذ بیشتر غرب و تامین امنیت منطقه از طریق ساز و کارهای درون منطقه ای است.
1- فقدان برنامه مشخص و سیاستگذاری برای برقرای رابطه با این منطقه: در بررسی این عامل باید اشاره کرد که اگر چه برخی معتقدند ایران به طور کلی در سیاست خارجی خود از یک برنامه مشخص پیروی نمی کند ولی روند سیاست خارجی ایران در سابر مناطق نشان می دهد که این کشور برای مثال در منطقه خاورمیانه همواره برنامه ها و استراتژیی را تبیین و به اجرا گذارده است و کم و بیش در دوره های زمانی گوناگون مطابق تحولات منطقه اقدام نموده است. حتی در سال های اخیر روابط با آمریکای جنوبی (با وجود مسافت های طولانی از ایران و نداشتن مرز مشترک) که از آن به حیاط خلوت آمریکا یاد می شود، توسعه چشمگیری یافته است. به این ترتیب یافتن پاسخی برای روابط محدود ایران با منطقه ای که از آن به حیاط خلوت روسیه یاد می شود اهمیت بیشتری پیدا می کند.
همچنین با روی کار آمدن آقای صالحی به عنوان وزیر امور خارجه و اعلام برنامه های ایشان ما شاهد هستیم که تمرکز ایشان روی روابط با عربستان سعودی و ترکیه می باشد و علی الظاهر توجه و نگاه ج.ا.ا همچنان باید در سطح عادی نسبت به قفقاز باشد.
2- روابط ایران و قفقاز جنوبی تحت الشعاع روابط ایران با آمریکا و روسیه: برخی معتقدند که ایران به دلیل نیازی که در برقراری نوعی رابطه استراتژیک باروسیه در مقابله با آمریکا دارد، نمی تواند به رقابت جدی با روسیه پرداخته و مانعی برای استیلای روسیه بر منطقه ایجاد نماید. به این ترتیب اگر چه دوکشور در مسائلی رقیب یکدیگر در منطقه هستند، اما فقدان روابط سیاسی بین ایران و آمریکا موجب شده که ایران مجبور به اتخاذ سیاست روسیه محور شده و در نتیجه نتواند منافع ملی خود را با توجه به جایگاه خود تنطیم کند. همچنین در دوره ریاست جمهوری سیدمحمدخاتمی، نگاه ایران به آسیای مرکزی کم رنگ تر شد، زیرا این تصور وجود داشت که با برقراری روابط با آمریکا، روابط با کشورهای این منطقه نیز گسترش خواهد یافت؛
3- به خاطر نیاز به فناوری های نظامی و غیر نظامی و رای روسیه در نهادهای بین المللی از هر اقدامی که وضع موجود را به چالش بطلبد خودداری کرده است و از هیچ یک از نقش های خود به عنوان مرکز تمدن اسلامی یا فرهنگ و تمدن ایرانی و... استفاده نکرده است.
4-1 از نظر اقتصادی، علت اینکه فعالیت و موفقیت ایران در سطح متوسطی بوده است تا حدی به این دلیل است که خود اقتصاد ایران ضعیف می باشد و بنابراین قادر به سرمایه گذاری زیاد در طرح های توسعه ای این جمهوری ها یا شرکت در طرح های مشترک با دیگر کشورها برای توسعه این منطقه نیست.
4-2 دلیل دیگر این است که شرکت ها و تاجران خصوصی ایران، تجربه اندکی در امر سرمایه گذاری در کشورهای خارجی دارند. با این همه توجه به این بخش از رابطه با منطقه اهمیت بسیاری دارد. زیرا وابستگی در بخش اقتصادی موجب تاثیرپذیری در بخش های فرهنگی نیز می شود و بنابراین هرچه وابستگی این کشورها از نظر اقتصادی به غرب یا روسیه و یا هر کشور دیگری بیشتر شود، از نظر فرهنگی نیز تاثیر بیشتری از آنها خواهند پذیرفت.
4-3 عدم حمایت دولت از فعالیت های اقتصادی بخش خصوصی در منطقه
فقدان ظرفیت های نهادی اقتصادی: ایران نتوانسته است نهادهایی بوجود آورد که بتوانند سیاست اقتصادی خارجی کشور را به پیش برند. کشورهای قفقاز جنوبی زمانی به استقلال دست یافتند که ایران در حال بازسازی اقتصاد جنگ زده خود بود و در نتیجه، امکان انجام سرمایه گذاری بصورت استراتژیک فراهم نبود.
4- وجود تصور غلط از جمهوری اسلامی ایران در منطقه و تلاش اندک ما برای بازسازی این تصویر
5- خصومت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، که تلاش نموده کوشش های ایران را برای ایجاد ائتلاف ها و پیوند ها بی اثر و یا کم اثر نماید.
ضعف نهادهای منطقه ای:ایران سیاست خارجی خود را براساس چندجانبه گرایی ساختارهای منطقه ای قرار داد و تاکید آن براین سازمان بود، اما اکو فاقدتوانایی های لازم برای پیشبرد سیاست اقتصادی خارجی ایران بود.
محمود واعظی، میانجی گری در آسیای مرکزی و قفقاز: تجربه جمهوری اسلامی ایران، (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1388) ص 62-53
6- رقابت اقتصادی با آمریکا، ترکیه و اسرائیل از توان ما خارج است.
از سال 73 و با انعقاد قراردادهای بزرگ استخراج نفت آذربایجان با حضور شرکت های غربی، مساله مسیر انتقال منابع استخراج شده همواره مطرح بوده است. طرف های غربی، آذربایجان و گرجستان، بنا به دلایل سیاسی، علاقه ای به انتقال نفت و گاز استخراج شده از مسیر روسیه یا ایران نشان نداده و همواره بر مسیر باکو به تفلیس و به سمت دریای سیاه یا ترکیه تاکید کرده اند. این درحالی است که هزینه احداث آن از طریق ایران به مراتب هزینه ای کمتر دربردارد.
جمهوری اسلامی ایران همواره بر این گزینه تاکید کرده است اما هر بار ملاحظات سیاسی مانع از اجرای آن شده است. واقعیت این است که ایران نیز تا به حال، حاضر به سرمایه گذاری عملی در این بخش نبوده و همواره سرمایه گذاری در احداث خط لوله را منوط به سرمایه گذاری خارجی نموده است.
گرچه کشورهای منطقه قفقاز جنوبی حضور قدرت های فرامنطقه ای را تهدید به شمار نمی آورند اما جمهوری اسلامی ایران نسبت به حضور عناصر اسرائیلی در طرح های مخابراتی و کشاورزی منطقه و در جوار مرزهای جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان و حضور عناصر امنیتی و نطامی آمریکا در این کشور را با حساسیت دنبال کرده است.
بعد از فروپاشی شوروی و خلاء قدرت در منطقه قفقاز، نهادهای نظامی یا امنیتی آمریکا و اسرائیل وارد این منطقه شده و به ایجاد پایگاه و محمل های لازم برای تداوم حضور مشغول شده اند به نحوی که مساله ورود ناتو به منطقه قفقاز توسط کشورهای گرجستان و آذربایجان تعقیب شده و موضوع در دستور کار این پیمان قرار گرفته است.
روابط ایران با کشورهای این منطقه باید به گونه ای تنظیم میشد که این کشورها، به پایگاهی برای حضور عوامل تهدید کننده ایران تبدیل نشوند، اما بر خلاف این مساله توفیقی در این جهت حاصل نشده است.
با توجه به اینکه کشورهای منطقه قفقاز در خشکی محصور بوده و برای پیشبرد برنامه های اقتصادی خود نیازمند به داشتن مسیرهای مناسب برای دسترسی به آبهای آزاد می باشند، مسیر ایران از جهت سهولت ارتباط و امنیت بالا، بهترین مسیر از میان مسیرهای موجود است. هرچند در این زمینه تسهیلاتی فراهم شده اما کافی نبوده و متناسب با طرفیت های ایران نبوده است.
روابط مناسب سیاسی میان ایران و کشورهای همجوار می تواند نشانه وجود سیاست خارجی متعادل و موفقی برای کشور ما بوده و در نفوذ هرچه بیش تر ایران در مجامع بین المللی نیز تاثیر به سزایی داشته باشد. روابط خوب ایران با کشورهای همسایه قفقاز در بهره برداری مناسب از منابع آب و برق رود ارس، جلوگیری از قاچاق کالا و مواد مخدر، حل و فصل مسائل مرزی می تواند تاثیر فراوانی در این امر داشته باشد. این روابط در عمل شکل نگرفته و حجم قاچاق کالا و مواردی مشابه حاکی از ان است که چنین هماهنگی هایی به اجرا درنیامده است و به آن توجه کافی نشده است.
ورود ایران در مسئله قره باغ از نقاط قوت عملکرد ایرن در منطقه است و با این عمل حسن نیت و صلح طلبی ایران مورد توجه مردم منطقه قرار گرفته است ولی در نحوه اقدام بر توان بازیگرانی مانند روسیه و یا طرف های غربی نادیده گرفته شده است و به دلیل همین نگرش مجرد و فارغ از بازیگران فرامنطقه ای اقدام ایران با شکست مواجه گردید.
مردم منطقه قفقاز به شدت نسبت به استقلال خود علاقمند هستند به طوری که به محض کم شدن فشار مسکو، حرکات استقلال طلبانه در منطقه آغاز گردید. و مردم آذربایجان انتظار داشتند ایران به عنوان کشوری مستقل و مسلمان، استقلال واحدهای سیاسی منطقه را بسیار سریع بپذیرد اما در عمل مقامات ایرانی در تصمیم گیری بسیار کند و ضعیف عمل نموده و ماه ها پس از استقلال واحدهای سیاسی، استقلال آنان را به رسمیت شناختند. این مسئله در ذهن نخبگان و اقشار زیادی از مردم این کشورها تاثیر منفی گذارد و باعث تضعیف جایگاه ایران در منطقه گردید.
ایران برای ارتباط مناسبتر با اروپا به مسیر قفقاز احتیاج دارد. از اینرو ضروری است ایران در طرح های بهبود راه های منطقه، احداث پل ، احداث خطوط لوله انتقال گاز به منطقه و سایر طرح های ارتباطی به طور جدی مشارکت نماید. این در حالی است که بخش های اقتصادی ایران این اقدامات را از لحاظ اقتصادی به صرفه ندیده و حاضر به سرمایه گذاری در این بخش نشده اند.
1- . توجه به نظریه همگرایی منطقهای: منطقهگرایی و تأکید بر راهحلهای منطقهای میتواند از دیگر عناصر ج.ا.ا در قبال منطقه قفقاز باشد.
2- مهمترین مزیت اقتصادی ایران نسبت به تمامی رقبای اقتصادی در این منطقه، برخورداری از کوتاهترین، امن ترین و باصرفهترین کانال ارتباطی با آبهای آزاد و نیز کشورهای خاورمیانه و اروپایی است. گسترش رایزنیها و برگزاری سمینارها و جلسات دوجانبه و منطقهای برای معرفی هر چه بیشتر این مزیت،
3- رفع برخی سوء تفاهمات و تبلیغهای ضد ایرانی، به ویژه در رابطه با ناامن بودن راههای ایران و از همه مهمتر، سرمایهگذاری بیشتر در زمینه زیرساختهای ارتباطی، به ویژه در دو حوزه ریلی و جادهای از اولویتهای ایران در حوزه اقتصادی به شمار میرود.
4- نکته مهم دیگر، تمرکز ایران برحوزههایی است که با حجم سرمایهگذاری و سطح تکنولوژی و فنآوری شرکتهای ایرانی، همخوانی داشته باشد. از این رو، تمرکز بر حوزههایی مانند سدسازی، ساخت نیروگاهها و جادهسازی (با توجه به تجربیات ارزشمند سالهای اخیر در ایران) میتواند از اولویت، برخوردار باشد.
5- در حوزه فرهنگی، ایران با توجه به اشتراکات فرهنگی گسترده در عین توجه به تفاوتهای فرهنگی میتواند از دیپلماسی عمومی در چهارچوب قدرت نرم در این منطقه بهره گیرد.
منابع :
1- افشردی، محمد حسین، ژئوپلتیک قفقاز و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول،1381
2- ابراهیمی، شهروز، « بررسی واسازانه نقش ایدئولوژی در سیاست خارجی ایران و پیوند آن با واقع گرایی و آرمان گرایی» ، فصلنامه بین المللی روابط خارجی، شماره 4، زمستان 1388
3- کاظمی، احمد؛ امنیت در قفقاز جنوبی؛ تهران: موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران،1384.
4- یزدانی، عنایت الله، تاثیر بحران های منطقه ای در قفقاز بر امنیت انرژی، مجموعه مقالات شانزدهمین همایش بین المللی آسیای مرکزی و قفقاز: امنیت در قفقاز جنوبی، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1388.
5- معیری، علیرضا؛ جمهوری اسلامی ایران و تحولات قفقاز جنوبی در قرن21، فصلنامه مطالعات آسیای میانه و قفقاز، شماره48، زمستان1383
6- دهقانی فیروز آبادی، سید جلال الدین، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: سمت، چاپ اول، 1388
7- واعظی، محمود، میانجی گری در آسیای مرکزی و قفقاز: تجربه جمهوری اسلامی ایران، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1388