ژِِئوپلیتیک امروز

این وبلاگ در خصوص ارائه مقالات ومطالب تخصصی جغرافیای سیاسی توسط محمود واسعی دانش آموخته کارشناسی ارشدجغرافیای سیاسی ایجاد شده

ژِِئوپلیتیک امروز

این وبلاگ در خصوص ارائه مقالات ومطالب تخصصی جغرافیای سیاسی توسط محمود واسعی دانش آموخته کارشناسی ارشدجغرافیای سیاسی ایجاد شده

امکان سنجی انتقال پایتخت ایران

قربانعلی جعفری

چکیده

        پایتخت کشور ایران یعنی تهران طی سالهای خیلی دور تا کنون شاهد جابجایی های زیادی بوده است؛ از دوران مادها و هخامنشیان گرفته تا قرون معاصر . به طور متوسط هر 65  سال یکبار پایتخت ایران جابجا شده است  و سرانجام بیش از 200 سال پیش بودکه بنینانگذارسلسله قاجاریه به دلایل کاملاً استراتژیک تهران را به عنوان پایتخت حکومت خود برگزید.

        حال به بررسی کانون سیاسی ، چشم انداز تاریخی تحول کانون سیاسی، ویژگیهای تهران،کانون سیاسی کنونی ایران،  تحلیل تحول کانون سیاسی ایران، سیر تاریخی انتقال پایتخت ایران پس از انقلاب اسلامی ، مصوبات سیاستهای کلی در بخش آمایش سرزمین توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام، انتقال بخشی از پایتخت به سمنان، بررسی اثرات زیانبار آلودگی هوا در تهران و سرنجام به  ارائه راه حل مناسب جهت برون رفت از مشکلات پایتخت ایران خوا هیم پرداخت.

واژگان کلیدی: کانون سیاسی، تهران، ایران، انتقال پایتخت، آمایش سرزمین، تشخیص مصلحت نظام

چکیده

        پایتخت کشور ایران یعنی تهران طی سالهای خیلی دور تا کنون شاهد جابجایی های زیادی بوده است؛ از دوران مادها و هخامنشیان گرفته تا قرون معاصر . به طور متوسط هر 65  سال یکبار پایتخت ایران جابجا شده است  و سرانجام بیش از 200 سال پیش بودکه بنینانگذارسلسله قاجاریه به دلایل کاملاً استراتژیک تهران را به عنوان پایتخت حکومت خود برگزید.

        حال به بررسی کانون سیاسی ، چشم انداز تاریخی تحول کانون سیاسی، ویژگیهای تهران،کانون سیاسی کنونی ایران،  تحلیل تحول کانون سیاسی ایران، سیر تاریخی انتقال پایتخت ایران پس از انقلاب اسلامی ، مصوبات سیاستهای کلی در بخش آمایش سرزمین توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام، انتقال بخشی از پایتخت به سمنان، بررسی اثرات زیانبار آلودگی هوا در تهران و سرنجام به  ارائه راه حل مناسب جهت برون رفت از مشکلات پایتخت ایران خوا هیم پرداخت.

واژگان کلیدی: کانون سیاسی، تهران، ایران، انتقال پایتخت، آمایش سرزمین، تشخیص مصلحت نظام

مقدمه

         ایران، سرزمین کهنی است که از زمان هخامنشیان تاکنون بارها و بارها نسبت به تعویض و انتقال مرکز حکومت خود اقدام کرده است.  از پایتختی شوش تا تهران 39 بار انتقال مرکز صورت گرفته که طی آن 29 شهر به پایتختی برگزیده شده اند; شوش، پاسارگاد، شیراز، دامغان، اشک آباد، تیسفون، بیشاپور، کازرون، بخارا، نیشابور، مرو، زرنج، بخارا، طبرستان، اصفهان، همدان، ری، غزنین، سمرقند، هرات، گرگانج، مراغه، تبریز، اردبیل، قزوین، ساری، مشهد، کرمان و تهران، مراکز حکومتی ایران کهن سال بوده اند که به آنها گاهی دارالخلافه، گاهی آستانه، گاهی حضرت و گاهی پایتخت گفته اند. به طور متوسط هر 65 سال یکبار پایتخت ایران عوض شده است. اما تهران شهری است که بیش از 220 سال پایتخت سه حکومت قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی بوده و در حال حاضر با مسائلی مواجه است که نظر کارشناسان را به انتقال مرکزیت از آنجا به جایی دیگر معطوف کرده است.  در گذشته هر 39 بار انتقال مرکز حکومت به دلیل مسائل امنیتی و سیاسی صورت گرفته است; ولی این بار به نظر می رسد که مسائل اقتصادی اجتماعی و فرهنگی هستند که ضرورت انتقال را مطرح می کنند.  تمرکز بیش از حد جمعیت در کلانشهر تهران به هر دلیلی که باشد مشکلات عمده ای مانند گره های ترافیکی غیرقابل حل، اتلاف انرژی غیرمتعارف، افزایش مضاعف هزینه های شهری، اتلاف میلیون ها ساعت وقت منابع انسانی، خطر بالقوه خسارات ناشی از زلزله، مشکلات زیست محیطی و آلودگی های هوا و صدا و مشکلات بهداشتی ناشی از انفجار جمعیت در کلانشهر تهران از مهمترین عواملی هستند که انتقال پایتخت را به عنوان یکی از  راه حل های موجود مطرح می کنند.  انتقال مرکز به نقطه دیگر به شکلی که اکنون مطرح است و پایتخت آینده حداقل تا 50 سال آینده نباید جمعیتی بیش از 000.250 نفر داشته باشد، گره ای از مشکلات موجود را برطرف نخواهد کرد. لذا دولتمردان بیش از انتقال سیاسی مرکز باید به فکر برنامه ریزی برای انتقال ظرفیت های اقتصادی و تجاری تهران به جای دیگر باشند، در واقع تمرکززدایی بیش از آن که از پایتخت مطرح باشد، از تهران بزرگ مطرح است، آمار نشان می دهد:  1) مصرف بنزین 000.2500 خودرو در تهران حدود 13میلیون لیتر در روز است; یعنی 5/2لیتر برای هر خودرو که البته استاندارد جهانی آن 2 لیتر برای هر خودرو است.  2) تردد 000، 500، 2دستگاه خودرو در مساحتی که حداکثر ظرفیت تردد خودرو در آن 000، 750دستگاه است.  3) مقدار آلاینده های هوا در تهران روزانه 1400 تن است.  4) میزان اتلاف وقت در ترافیک تهران 2میلیارد ساعت در سال است (آمار سال 1382).  5) طبق تحقیقات به عمل آمده در زمانی که موتور ماشین های تهرانی ها روشن می شود، تنها 44 درصد آن واقعا صرف رفت و آمد ضروری شده و 56درصد آن در ترافیک یا جست وجوی پارکینگ هدر می رود.  اگر چه برخی از کارشناسان انتقال مرکز را از تهران به علت پیچیدگی های خاص موجود در ساختار اقتصادی اجتماعی و فرهنگی فقط در حد پاک کردن صورت مساله مطرح می کنند، ولی به نظر می رسد که همین پیچیدگی های خاص به علاوه عدم وجود زیر ساخت های مناسب شهری در تهران جهت خدمات رسانی به جمعیت چندین میلیون پایتخت، خود دلیلی برای تمرکززدایی از این کلان شهر باشد.  نقاط قوت انتقال پایتخت در قبال محدودیت های آن مانند کمبود منابع آبی در سایر نقاط به قدری هست که دولتمردان و مدیران کلان اقتصادی را به طور جدی به این مهم مشغول سازد.

کانون سیاسی

           کانون سیاسی عبارت است از مرکز جاذبه و نفوذ یک فضای جغرافیایی که در بردارنده عوامل سیاسی، فرهنگی، قومی، تاریخی، اداری، فنی و ارتباطی است. کانون سیاسی مرکزیت جغرافیایی، هندسی و یا کارکردی یک فضای جغرافیایی است که از یک سو نیروهای انگیزشی مستتر در آن ، عناصر و عوامل انسانی و کالبدی فضا و جریانان و شبکه ها را به سوی خود جذب می کند واز دیگر سو نقطه مرکزی برای پخش پدیده ها، فرمانها و اعمال اراده سیاسی در اقصا نقاط فضای مذکور به شمار می رود.

       کانون سیاسی که معمولاً یک مکان شهری یا روستایی بزرگ و مرکزی است، ماهیتی سیاسی دارد. در واقع  از دیدگاه سیاسی - در برابر دیدگاه های دیگری چون اقتصادی، ارتباطی، کالبدی و غیره-  کانون فضای جغرافیایی محل استقرار نیروهای فرانروا، مدیر، تصمیم گیرنده، نظارت کننده و سیاستگذار در فرایندها و امور مربوط به فضای جغرافیایی و حوزه تحت نفوذ خویش است.

         برخی کانونهای سیاسی همچون پاریس که استمرار تاریخی داشته اند، با تکیه بر اقتدار و قدمت خود، در شکل گیری ملت، دولت و انبساط جغرافیایی فضای دولت و استقرار سرحدات و مرزهای آن در بستر تاریخ مؤثر بوده اند. کانونهای سیاسی دیگر سابقه طولانی ندارند و انتخاب آنها نتیجه اراده سیاسی نیروهای داخلی یا خارجی بوده است؛ پایتخت های جدید مثل اسلام آباد و برزیلیا که بر اساس مصالح ملی برگزیده شده اند یا پایتختهای کشورهای مستعمره که با در نظر گرفتن مصالح دولت استعمارگر گزینش شده اند، از این جمله اند.

       کانونهای سیاسی در سطوح مختلفی قرار می گیرند؛ پنج ردۀ بارز در میان کانونهای سیاسی عبارتند از:

         1-  کانون سیاسی سطح محلی؛

        2-  کانون سیاسی سطح منطقه ای یا استانی؛

         3- کانون سیاسی سطح ملی(پایتخت) که مقر هیأت حاکمه و سران حکومت و نمایندگیهای خارجی است؛

       4- کانون سیاسی فراملی که مرکز یا مقر یک سازمان بین المللی منطقه ای مرکب از چند کشور است؛

       5- کانون سیاسی بین المللی که مرکزیت یا مقر یک سازمان بین المللی جهانی به شمار می رود؛ نظیر نیویورک که مقر سازمان ملل متحد است.

چشم انداز تاریخی تحول کانون سیاسی

         کانون سیاسی سطح ملی در ایران، از لحاظ تاریخی و جغرافیایی ثبات نداشته است و دائماً تحت تأثیر عامل سیاسی (اراده سیاسی حاکم) جابجا می شده است.اگر از دولت ایلام که یک دولت قدیمی و منطقه ای در ایران بود، صرف نظر کنیم، اولین کانون سیاسی سطح ملی در هگمتانه(همدان امروزی)، در دورۀ حکومت مادها قرارداشت. مادها همچون دیگر اقوام ایرانی، شاخه ای از آریاییهای مهاجر بودند که در منطقه غرب و شمال غربی ایران استقرار یافتند و به زندگی شبانی در دشتها و کوهپایه های زاگرس مرکزی و شمالی مشغول شدند و از مزایای کشاورزی این منطقه نیز بهره مند گردیدند. شکل گیری روستاها و سکونتگاههای ثابت در قلمرو زندگی ایلی، از نیاز به قرارگاههای موقت یا دائم در مسیر ایلراهها برای نگهداری از افراد پیر و بیمار و ناتوانی که توانایی کوچ به همراه ایل  را نداشتند نشأت می گرفت. این گروه به همراه افردی که برای نگهداری آنان باقی می باندند، از مزایای کشت و کار در محیط قرارگاه سود می جستند؛ بدین ترتیب هسته اولیه روستا و سکونتگاه پدید آمد. دشت همدان  مکان خوبی برای شکل گیری سکونتگاه ثابت مادها بود. اقوام پراکنده ماد در واکنش به تهدیدات بیرونی از ناحیه غرب(آشوریان) متحد شدند و با ساخت قلعه مستحکم هگمتانه در دشت همدان، مرکزیت سیاسی این قوم را پایه ریزی کردند؛ بدین ترتیب اولین کانون سیاسی – اداری در سرزمین ایران پدید آمد. در ادوار تاریخی بعد از جابجایی و تبدیل حکومتها، کانون سیاسی نیز تغییر مکان می داد تا امروز شهر تهران، کانون سطح ملی در ایران شناخته می شود. در دوره هخامنشیان ابتدا پاسارگاد(در استان فارس) که مرکز قوم پارس مقر بزرگترین ایل آن بود، به پایتختی و مرکزیت سیاسی انتخاب شد؛ سپس با گسترش قلمرو جغرافیایی هخامنشیان و تصرف بین النهرین و هگمتانه و تبدیل این حکومت به ابرقدرت بزرگ جهانی، وابستگی کانون سیاسی به قرارگاه قوم پارس تضعیف شد و شهرهای بابل و سپس شوش و هگمتانه (یا هنگمتانه) به مرکزیت سیاسی – اداری انتخاب شدند. بعدها نیز شوش،  هگمتانه و تخت جمشید به طور همزمان به پایتختی برگزیده شدند؛ با این تفصیل که از شوش به عنوان پایتخت زمستانه، از هگمتانه(همدان) به عنوان پایتخت تابستانه و از تخت جمشید به عنوان پایتخت بهاره، بویژه برای برگزاری مراسم عید نوروز استفاده می شد.

           حمله اسکندر مقدونی از کانون منطقه ای شمال غربی به قلمرو امپراطوری هخامنشی به تأسیس و حاکمیت دولتی با منشأ برون فلاتی و برون منطقه ای، بر فضای ایران منجر شد که به حکومت سلوکیه معروف  است. این حکومت کانون سیاسی خود را در خارج از فلات ایران و در نزدیکی خاستگاه اصلی خود انتخاب کرد؛ شهر سلوکیه در ساحل غربی دجله قرار داشت و سلوکیها آن را کانون سیاسی – اداری خود قرار دادند. سلوکیها نیز با احساس خطر از سوی شرق (پارتها) و انقباض قلمرو فرمانرواییشان، کانون سیاسی خود را به نزدیکی مرزهای یونان، یعنی شهر انطاکیه در ساحل شرقی مدیترانه منتقل کردند.

          حکومت سلوکیان در رویارویی، دو نیروی معارض محلی در منتها الیه شمال شرقی قلمرویش(خراسان وآسیای مرکزی) به زانو درآمد؛ «چاندرا گوپتا» با بیرون راندن سلوکیان ا ز شرق  فلات ایرن و شبه قاره هند توانست مقدمات امپراتوری بزرگ «موریان» را در شبه قاره فراهم آورد؛ پارتها نیز که  از دامنه های شمالی کوههای کوپت داغ(واقع در ترکمنستان و خراسان شمالی) و خاستگاه اولیه خود، یعنی نسا(واقع در عشق آباد کنونی) به سلوکیان یورش بردند، توانستند سلوکیان را منقرض سازند و در فلات ایران حکومت تشکیل دهند. پارتها به تدریج و متناسب با گسترش قلمرو خود به سوی غرب، مرکزیت سیاسی خود را نیز به این سو انتقال می دادند.  آنها ابتدا شهر صد دروازه(دامغان) و سپس برای مدتی کوتاه، شهر سلوکیه(در ساحل غربی دجله) و آنگاه شهر تیسفون در 34 کیلومتری جنوب شرقی بغداد را به مرکزیت سیاسی برگزیدند تا به مرزهای غربی که رومیها امنیت آن را تهدید می کردند، نزدیکتر باشند.

         ساسانیان که همچون هخامنشیان از نژاد پارسیان بودند، بر اشکانیان غالب شدند و مرکزیت سیاسی خود را در تیسفون و مدائن تثبیت کردند تا امکان حراست از مرزهای غربی را که از سوی رومیها تهدید می شد، داشته باشند.

              با ظهور اسلام وتصرف ایران به دست مسلمانان، فلات ایران در زمره توابع دولت اسلامی درآمد و از آنجا که کانون سیاسی دولت اسلامی در خارج فلات ایران (مکه، مدینه، کوفه، دمشق و بغداد ) قرار داشت، بجز برهه کوتاهی از حکومت عبا سیان که طوس را کانون سیاسی قرارداده بودند، فلات ایران فاقد کانون سیاسی سطح ملی بود. در این دوران که دولت ملی یکپارچه در ایران وجود نداشت و تاریخ سیاسی ایران دورۀ گذار را تجربه می کرد، کانونهای سیاسی منطقه ای در غیاب کانون سیاسی سطح ملی، فعال شدند. هریک از شهرهای بلخ، مرو، نیشابور، زابل، آمل، بخارا، اصفهان، ری، گرگان و شیراز مرکز و کانون سیاسی یکی از حکومتهای منطقه ای واقع شدند و حتی برای مناطق بین النهرین و غربی و جنوبی ایران به ایفای نقش پرداخت. پس از گذشت قریب به پنج قرن از ظهور اسلام که طی آن فلات ایران فاقد کانون سیاسی سطح ملی بود، با ظهور حکومت ترک پایه غزنوی، برای اولین بار کانون سیاسی سطح ملی در درون فلات و  شهر غزنین (بلخ) شکل گرفت.

            با سقوط غزنویان و ظهور حکومت ترک پایه سلجوقیان از آسیای مرکزی، کانون سیاسی ابتدا به نیشابور و سپس متناسب با توسعۀ جغرافیایی قلمرو سلجوقی به سوی غرب، به شهرهای اصفهان و همدان منتقل شد. اصفهان در دورۀ عظمت ملکشاه سلجوقی پایتخت ایران بود. در اواخر عمر این سلسله، کانون سیاسی به خاستگاه اولیه سلجوقیان، یعنی شهر مرو در آسیای مرکزی بازگشت.

         با روی کار آمدن خوارزمشاهیان- از قبایل ترک آسیای مرکزی- کانون سیاسی سطح ملی به مقر این قوم در ترکستان، یعنی شهر ارگنج(جرجانیه) انتقال یافت.

          خوارزمشاهیان با حمله سنگین مغولان از پای درآمدند و تا استقرار حکومت یکپارچه ایلخانان در ایران، گسلۀ تاریخی دیگری در زنجیرۀ حکومتهای ملی برقرار شد و حکومتهای منطقه ای با کانونهای سیاسی خاص خود در مناطق مختلف به ظهور رسیدند. در این دوره شهرهای گنجه، تبریز، هرات، شیراز، خرم آباد، یزد و کرمان آشوب و کشمکش در سراسر ایران، حکومت یکپارچه ای را در ایران پدید آوردند و کانونهای سیاسی خود را در شهرهای مراغه ، تبریز و سلطانیه(در شمال غربی فلات ایران) استقرار دادند.

          پس از حمله مغولان و استقرار حکومت ایلخانیان تا یورش تیمور، سومین گسلۀ تاریخی در تاریخ سیاسی ایران پدیدار شد و حکومتهای محلی با کانونهای سیاسی منطقه ای تشکیل شدند؛ شهرهای باشتین(سبزوار)، گرگان، تبریز، بغداد و شیراز از جملۀ این کانونها بودند. تیمور ابتدا هرات را به مرکزیت سیاسی حکومت یکپاچۀ خود برگزد، سپس مرکز حکومت را به شهر سمرقند در خارج از فلات و نزدیک درۀ فرغانه که خاستگاه وی بود، انتقال داد. با انتقال کانون سیاسی تیموریان به شرق و آسیای مرکزی، بخشهای غربی و شمال غربی فلات ایران از دایرۀ نفوذ و کنترل آنان خارج گردید و ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو شهرهای تبریز و دیاربکر را به عنوان کانون سیاسی حکومت منطقه ای خود برگزیدند. فعالیت سیاسی منطقۀ شمال غربی ایران در این دوره که مصادف با رکود فعالیت سیاسی در مناطق تحت حاکمیت تیموریان بود، در تعارض آشکار بار حکومت سنی مذهب عثمانی در ضلع غربی خود قرار داشت. صفویه ابتدا شهر تبریز را به عنوان کانون سیاسی سطح ملی برگزدند، ولی به سبب آسیب پذیری این شهر در مقابل حملات عثمانی، مجبور به انتقال پایتخت به داخل فلات و شهر قزوین شدند. پس ازآن، شاه عباس  مرکزیت سیاسی را به عمق فلات ایران، یعنی شهر اصفهان انتقال داد. بدین ترتیب اصفهان برای دومین بار ، در اوج قدرت یک حکومت یکپارچه  به نقش آفرینی سیاسی در سطح ملی پرداخت . اصفهان برای مرکزیت جغرافیایی قلمرو سیاسی فلات ایران مکان مناسبی بود.

         سقوط صفویه به دست افغانها و بروز هرج و مرج در کشور مرکزیت سیاسی اصفهان در این دوره همچنان تداوم یافت. مدتی بعد نیروی سیاسی جدیدی به سرکردگی نادر افشار در شمال شرقی فلات ایران(خراسان)پدیدارشد . نادر با بیرون راندن افغانها حکومت یکپارچه ای را در سطح ملی تشکیل داد و کانون سیاسی خود را در مشهد که نزدیک خاستگاه قوم افشار بود مستقر ساخت.

         با سقوط افشاریه، کریمخان زند حکومت زندیه را در سطح ملی  ایجاد کرد و شیراز را که نزدیک خاستگاه قوم زند بود، کانون سیاسی خود قرار داد.

         بالاخره با سقوط زندیه و استقرار حکومت ملی قاجار، شهر تهران در سال 1210 هجری قمری / 1832 م با تاجگذاری آغامحمد خان قاجار، مؤسس  این سلسله، به مرکزیت سیاسی – اداری کشور برگزیده شد. تهران علاوه بر موقعیت مناسب امنیتی و استراتژیک آن، به مرزهای شمالی و خاستگاه ایل قاجار نزدیک بود. از آن زمان تاکنون، شهر تهران پایتخت و مرکز سیاسی و اداری کشور بوده و هم در دوران پهلوی و هم در دوران جمهوری اسلامی، این موقعیت سیاسی را حائز اهمیت بوده است. به دلیل برقرارشدن مناسبات اجتماعی- فضایی در ایران پس از استقرار دولت نوین، تهران از حالت یک شهر منطقه ای خارج شده و هویتی ترکیبی از اقوام و گروههای اجتماعی مختلف ایرانی پیدا کرده است و علاوه بر آن ثروت و سرمایه های ملی را نیز در خود جای داده است.

ویژگیهای تهران، کانون سیاسی کنونی ایران

       عده ای عقیده دارند آغا محمد خان قاجار با درنظر گرفتن دو عامل، تهران را به مرکزیت سیاسی – اداری برگزید:

 1. امکان نظارت بر سرحدات شمالی بویژه منطقه مرزی ایران با روسیه که قویترین دشمن وی به حساب   می آمد ؛        2. نزدیکی به استرآباد، مقرّ هستۀ قوم قاجار و قلمرو اجدادش در شمال ایران . صرف نظر از اینکه آغا محمد خان با چه انگیزه هایی تهران را برای مرکزیت سیاسی- اداری حکومت خود انتخاب کرده باشد، می توان ویژگیهای مکانی دیگری را برای تهران برشمرد که احتمالاً در جلب نظرشاه قاجار نیز بی تأثیر نبوده است. این ویژگیها که سبب شدند تهران دردوره های بعدی نیزموقعیت سیاسی خود را حفظ کند و به صورت یک شهر ملی درآید، عبارتند از:

1. برخورداری از امنیت نسبی درمقابل تهدیدات خارجی.

2. موقعیت ارتباطی تهران.

3. موقعیت نظارتی تهران بر مناطق و کانونهای سیاسی درجه دوی کشور.

4. برخورداری از پتانسیلها و بنیادهای زیستی: موقعیت و ویژگیهای مکانی تهران در مجموع، امکانات خوب و مناسبی برای تبدیل شدن به این شهر به یک سکونتگاه شهر و محل استقرار جمعیت فراوان فراهم آورده است. قرارگرفتن تهران بر دامنه های جنوبی البرز، امکانات زیستی جالبی به این شهر داده است؛ عمده این امکانات عبارت است از:

   الف) آب گوارا و شیرین که امکان استحصال فراوان آن در منطقۀ عمومی تهران و حوضه های آبریز مجاور وجود دارد؛

       ب) آب  هوای خوب در دامنه های جنوبی که فرصتهای گردشگری و گذران اوقات فراغت را برای شهروندان تهرانی در درّه ها، دامنه ها و کوهپایه های یال جنوبی البرز فراهم آورده است؛

      ج) فضای جغرافیایی گسترده که در دو سمت جنوب و غرب آن نیز امتداد می یابد و امکان استقرار سکونتگاهها، تأسیسات، مساکن، معابر و عناصر کالبدی شهرنشینی را برای جمعیت چند میلیونی آن فراهم آورده و گسترش فضایی آن را نیز میسر ساخته است؛

      د) وجود دشتهای حاصلخیز جنوبی، نظیر کرج، شهریار و ورامین که نیاز های غذایی روزمره شهروندان را تأمین و فراهم می کند.

    این خصیصه های چهار گانه، یعنی ایمنی، نقش ارتباطی، کنترل سیاسی و بنیادهای زیستی بر انتخاب تهران به مرکزیت سیاسی و اداری کشور و ابقای آن در این نقش تأثیرگذار بوده اند و به این شهر موقعیت منحصر به فردی در کشور بخشیده اند. همین امر در کنار سیاستهای دولت، باعث گسترش بی رویۀ تهران شده است.

       تهران امروزه در منجلابی از مشکلات زیست محیطی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی، خدمات رسانی و غیره فرو رفته است که شهروندان، مدیران شهری و دولتمردان بلندپایه

 کشور توانایی حل آن را از دست داده اند و گهگاه اندیشه جابجایی پایتخت را مطرح می کنند. این تصمیم نیز اگر بدون آنکه از دید جغرافیای سیاسی عمیقاً مطالعه شود، به اجرا درآید، بازتابهای سوء و مصائب جدیدی را پدید خواد آورد.

تحلیل تحول کانون سیاسی در ایران

الف) سیر تحول کانون

1- در طول تاریخ ایران، از آغاز سلسله ماد تاکنون 31 نقطه جغرافیایی چه در سطح ملی و چه در سطح منطقه ای نقش کانونی داشته اند که برخی از آنها فقط یکبار و برخی چند بار و به طور مکرر صاحب این نقش بوده اند. اولین پایتخت ملی ایران، همدان  و آخرین آن تهران بوده است. در جدول کانونهای سیاسی ایران کانونهای سیاسی ملی و منطقه ای ایران را در ادوار مختلف تاریخی نشان می دهد 9 مورد از این کانونها خارج از محدوده طبیعی فلات ایران و 22 مورد(71 درصد) در داخل فلات ایران قرار داشتند . همچنین با توجه به محدوده جغرافیایی متغییر دولت در ایران، 19 مورد ( 62 درصد) در داخل مرزهای سیاسی کنونی ایران قرار دشتند و بقیه در خارج از این محدوده واقع بودند.

            کانونهای سیاسی ایران در مجموع 33 بار مرکز سیاسی سطح ملی و 32 بار مرکز سیاسی سطح منطقه ای بوده اند و در کل 65 بار به صورت ملی و محلی مرکز سیاسی دولت واقع شده اند(جدول 1)2- وضعیت این 31 نقطه جغرافیایی در اکتساب نقش سیاسی در طول تاریخ در جدول 1 آمده است:

 

 

جدول 1 کانونهای سیاسی ایران از دولت ماد تاکنون(700 ق . م تا 2001 میلادی)

 نام کانون سیاسی                                       موقعیت جغرافیایی                       تعداد دفعات کانون بودن

                                خارج از          داخل فلات         داخل                 سطح ملی          سطح            کل

                                                   فلات ایران           ایران           مرزهای کنونی                               منطقه ای

همدان                                                                                          ×                         ×                                  3                      -                     3

شیراز و پاسارگاد                                                                            ×                         ×                                  2                      4                    6

شوش                                                                                            ×                         ×                                   1                     1                    2                       

سلوکیه                                                           ×                                                                                            2                      -                     2                     

انطاکیه                                                           ×                                                                                            1                      -                     1

نسا(عشق آباد)                                                 ×                                                                                                                    1                     1

دامغان                                                                                          ×                         ×                                   1                     -                     1            

 تیسفون و بغداد                                             ×                                                                                             2                     1                     3      

غزنه و بلخ                                                                                    ×                                                               1                     1                     2

 مرو                                                                                             ×                                                               1                     1                     2

نیشابور                                                                                         ×                           ×                                  1                     1                     2      

زابل(زرنج)                                                                                  ×                           ×                                  -                     1                     1  

آمل                                                                                             ×                          ×                                   -                    1                     1

بخارا                                                              ×                                                                                            1                     -                     1

 اصفهان                                                                                       ×                           ×                                  2                     1                     3

 ری و تهران                                                                                ×                           ×                                  5                     2                     7

گرگان(جرجانیه)                                                                         ×                           ×                                                         2                      2

ارگنج                                                           ×                                                                                             1                     -                      1  

گنجه                                                            ×                                                                                                                     1                     1   

تبریز                                                                                      ×                            ×                                 2                     5                      7

هرات                                                                                  ×                                                               1                     2                      3          

خرم آباد                                                                                     ×                           ×                                  -                    2                      2

یزد                                                                                             ×                           ×                                  -                     1                      1

 کرمان                                                                                       ×                           ×                                  -                     1                      1

مراغه                                                                                          ×                           ×                                  1                     -                      1

سلطانیه                                                                                       ×                           ×                                   1                     -                     1 

سبزوار(باشتین)                                                                           ×                           ×                                   -                     1                      1

سمرقند                                                      ×                                                                                                1                      -                     1       

دیاربکر                                                      ×                                                                                                -                      1                      1

قزوین                                                                                         ×                          ×                                   1                     -                      1        

 مشهد و طوس                                                                            ×                           ×                                  2                      1                      3   

جمع کل                                                   9                               22                         19                               33               32                         65

          3- از بین 31 شهر کنونی، دوازده شهر که در داخل مرزهای سیاسی ایران کنونی هستند مجموعاً 22 بار کانون سیاسی سطح کشوری بوده اند؛ در واقع 67 درصد از کانونهای سطح ملی، در داخل مرزهای کنونی ایران قرار داشته است. همچنین 14 شهر واقع در محدوده مرزهای کنونی، 24 بار در سطح منطقه ای نقش کانونی داشته اند. 7 شهر نیز به دفعات جداگانه هم مرکزیت سیاسی سطح ملی و هم مرکزیت سیاسی سطح منطقه ای یافته اند. در مجموع از 65 بار چرخش مرکزیت سیاسی درکانونها، 64 بار( 71 درصد) این نقش به شهرهای داخل مرزهای کنونی ایران واگذار شده است.

          4- در بین کانونهای سیاسی و تاریخی ایران کنونی، شهرهای همدان، دامغان، نیشابور، مراغه، سلطانیه و قزوین فقط کانون سیاسی سطح ملی بوده اند و از این میان، همدان 3 بار و بقیه تنها یک بار پایتخت واقع شده اند. همچنین شهرهای زابل، آمل، خرم آباد، یزد، کرمان و سبزوار فقط مرکزیت سیاسی سطح منطقه ای داشته اند.

     5- شهرهای شیرا ز، نیشابور، اصفهان، تهران و ری، تبریز و مشهد هم  سطح کشوری و هم در سطح منطقه ای مرکزیت سیاسی داشته اند و این مطلب نشان دهندۀ نقش سیاسی شمال شرقی، شمال غربی جنوب و بخش مرکزی فلات ایران در سرنوشت سیاسی کشور است.

       6- استقرار اکثر کانونهای سیاسی در داخل فلات ایران  و بویژه داخل مرزهای کنونی ایران و چرخش مرکزیت حکومت سطح ملی در بین آنها، گویای نقش فضای ایران کنونی در ایجاد وحدت سرزمینی و کنترل فضاهای جغرافیایی دولتهای پهناور گذشته است.

7- کانونهای سیاسی منطقه ای هنگام غیبت کانونهای سطح ملی، فعال شده، حوزۀ نفوذ خود را بر بخشی از فلات ایران گسترش می دادند و با فعالیت مجدد کانونهای سطح ملی و کشوری، کانونهای سطح منطقه ای از فضای جغرافیایی ایران محو می شدند؛ فعالیت این کانونها نشان دهندۀ پتانسیل نقش آفرینی سیاسی سطح منطقه ای بوده است.

 

ب) نیروها و گرایشهای مؤثر بر گزینش کانون سیاسی

   بررسی سیر جابجایی و گزینش مرکز سیاسی چه در مقیاس کشوری و چه در مقیاس منطقه ای، نشان می دهد که نیروها و عوامل زیر در گزینش کانون سیاسی مؤثر بوده اند:

1- خاستگاه قومی حکومت       2- امنیت    3- کنترل سیاسی سرزمین و قلمرو جغرافیایی حکومت 

    اکثر حکومتها و سلسله هایی که عمری طولانی یافته اند، اولاً مرکزیت سیاسی خود را چندین بار(سه یا چهاربار) جابه جا کرده اند؛  ثانیاً در مراحل بعدکی از وابستگی آنها به خاستگاه قومی شان کاسته شده و نهایتاً در آخرین کانون سیاسی خود تثبیت شده و از پای درآمده اند. در پایان، ذکر این نکته ضرورت دارد که در کنار عوامل و پارامترهای سه گانه اصلی یادشده، حکام بر انتخاب نقاطی برای کانون سیاسی تأکید می کرده اند که شرایط جغرافیایی و بنیادهای زیستی لازم را داشته باشد؛ مثلاً شهرهایی که چندین بار شانس انتخاب شدن به عنوان کانون سیاسی سطح کشوری و یا منطقه ای را داشته اند، عموماً جزو بهترین شهرها از نظر آب و هوا، وضع کشاورزی، موقعیت و...بوده اند. شهرهایی چون تهران، تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز از شهرهای خوب کشور بوده اند و موقعیت کنونی آنها به عنوان «شهر نخست» و یا شهرهای رتبۀ دوم کشوری گویای وجود بنیادها و پتانسیلهای زیستی در آنهاست)حافظ نیا،1381، 299-282)

سیر تاریخی بحث های انتقال پایتخت ایران پس از انقلاب اسلامی :

        انتقال مرکزیت سیاسی کشور از تهران سال هاست به بحث برخی از مجامع تبدیل شده است. هر زمان که معضلا شهر تهران بیش از پیش نمایان می شود این بحث نیز حالت جدی تری به خود می گیرد. مباحثی چون انفجار جمعیت شهر تهران، مشکل بودن خدمات رسانی به شهروندان این ابر شهر، گسترش بی رویه این شهر و آلودگی های زیست محیطی از جمله علت هایی است که برخی را به فکر تغییر مرکزیت از تهران به سایرمناطق انداخته است. تمرکز وزارت خانه ها و ادارات مهم در تهران این شهر را هر روزه میزبان انبوه کسانی می کند که گاه حتی برای یک امضا از روستایی دوردست به تهران می کشاند.این موضوع علاوه بر تحمیل هزینه های بسیار به اقشار آسیب پذیر گاه آنان را دچار سردرگمی نیز می کند.از سوی دیگر تمرکز امکانات رفاهی و تفریحی بسیاری از خانواده های مرفه و بالاتر از متوسط را در جستجوی رفاه و استفاده بهتر از این امکانات به تهران می کشاند.درخواست انتقال بسیاری از کارمندان دولت برای ادامه خدمت در شهر تهران از جمله مواردی است که بیانگر این موضوع است. اگرچه ممنوعیت انتقال به شهرهایی چون تهران چندسالی است که در ادارات عملی شده است، اما هجوم هرساله نیروی کاری که از مناطق مختلف کشور به این شهر سرازیر می شود و البته نیازی به حکم انتقال اداری نیز ندارد براین شرایط بغرنج می افزاید. اما به هرحال انتقال مرکزیت سیاسی در طول دوران سی ساله ای پس از انقلاب از تهران به شهرهای دیگر دغدغه برخی از دولت ها نیز بوده استکه البته هیچ گاه تا نزدیکی آن نیز پیش نرفتند.آخرین بار که این موضوع مطرح شد در دولت نهم بود که سرپرست وزارت کشور ازانتقال پایتخت بعنوان یکی ازگزینه های مطرح برای کاهش حجم تقاضای مسکن ,اشتغال ومحدودیتهای فعلی تهران خبرداد.
مصوبات سیاست های کلی در بخش آمایش سرزمین توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام:

       1- انتخاب مکان‌های مناسب و استقرار مراکز زیست و فعالیت جهت اقدامات توسعه متوازن و همچنین مراکز حیاتی و حساس متناسب با ملاحظات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی و پدافند غیرعامل
2- فعالیت‌های توسعه‌ای ملی و استانی در مناطق مرزی با اعطای مشوق‌های اقتصادی و تقویت زیربناها و استقرار مناسب جمعیت و تقویت نیروهای نظامی و انتظامی با توجه به تهدیدات.
3- ساماندهی سطوح خدمات و استقرار جمعیت در کشور با توجه به مدیریت سوانح طبیعی، حوادث، منابع آب و رعایت شرایط زمین‌شناسی جهت افزایش ضریب ایمنی تاسیسات زیربنایی و حیاتی و ابنیه مراکز جمعیتی و شهرها و روستاها
4- تقویت همگرایی، یکپارچگی ملی، وحدت و پیوندهای اجتماعی با ارتقا سطح توسعه‌یافتگی مناطق مختلف کشور و ایجاد قطب‌ها و کانون‌های توسعه
5- انتقال مرکز سیاسی کشور در مکان مناسب جهت بهبود و اصلاح استقرار جمعیت و فعالیت در کشور تا پایان چشم‌انداز
6- توسعه متوازن روستاها و شهرهای کوچک و پیشگیری از مهاجرت‌های بی‌رویه به مراکز استان‌ها.

 

انتقال بخشی از پایتخت ایران به سمنان

         این موضوع در سالهای نخستین دهه ۷۰ هم مطرح شد که پیگیری آن بی نتیجه ماند. با این همه این بحث سال گذشته برای چندمین بار مطرح شد.

      بر اساس طرحی که هم اکنون در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در دست بررسی است  بخشی از دستگاههای دولتی مستقر در تهران به سمنان منتقل می شوند.

           اسدالله عباسی عضو فراکسیون مدیریت شهری مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه زندگی در تهران هر روز غیرقابل تحمل تر و سخت تر می شود به خبرنگار مهر گفت: به نظر می رسد که تنها یک راهکار برای خروج تهران از بحران ترافیک و آلودگی هوا وجود داشته باشد و آن نیز انتقال بخشی از پایتخت به نقطه ای دیگر است.

       موضوع انتقال پایتخت برای اولین بار در سال ۶۴ و همزمان با دویستمین سال پایتختی تهران موضوع انتقال پایتخت مطرح شد و پس از جنگ تحمیلی در سال ۶۸ بار دیگر این طرح به طور جدی تر مطرح شد. طرحی که با تصمیم دولتمردان وقت مبنی بر ارجحیت ساماندهی تهران کنار گذاشته شد.

         این موضوع در سالهای نخستین دهه ۷۰ هم مطرح شد که پیگیری آن بی نتیجه ماند. با این همه این بحث سال گذشته برای چندمین بار مطرح شد.

        بر اساس بررسیهای انجام شده توسط شرکت کنترل کیفیت هوای تهران خودروهای پایتخت روزانه دست کم 4 هزار و 400 تن آلاینده تولید می کنند. این میزان آلاینده در سال به 6/1 میلیون تن رسیده و این در حالی است که دیگر آلاینده های صنعتی به مراتب بیشتر از خودروها آلودگی ایجاد می کنند و ذرات معلق دومین عامل آلودگی هوای تهران است.

         عضو فراکسیون مدیریت شهری مجلس با اشاره به بررسی طرح انتقال بخشی از دستگاههای دولتی مستقر در تهران در مرکز پژوهشهای مجلس افزود: من معتقدم برای خروج تهران از بحران ترافیک و آلودگی هوا هیچ راهکاری نداریم غیر از اینکه طرح انتقال بخشی از وزارتخانه ها و دستگاههای دولتی به خارج از تهران اجرایی شود.

تا کنون کشورهای زیادی انتقال پایتخت را تجربه کرده اند که سریلانکا، قزاقستان، استرالیا، پاکستان و برزیل از جمله این کشورها هستند

         عباسی با تاکید بر اینکه مشکلات تهران غیرقابل مهار شده است ادامه داد: این طرحی بوده است که نمایندگان مجلس به مرکز پژوهشها پیشنهاد داده اند و قرار است بر روی آن مطالعه و بررسی صورت بگیرد.بر اساس اعلام معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران روزانه بیش از 40 میلیون ساعت از وقت شهروندان در ترافیک هدر می رود.

      عباسی با تاکید بر انیکه چالشها و مشکلات تهران بر سایر شهرهای کشور تاثیرگذاراست در مورد دلیل انتخاب سمنان برای انتقال بخشی از دستگاههای دولتی مستقر در تهران به این نقطه از کشور گفت: شرایط مناسب این استان از جمله قرار نداشتن بر روی گسل زلزله بوده است.

         از جمله برنامه های دولت نهم برای کاهش ترافیک و آلودگی هوا و مشکلات روزافزون پایتخت ایران انتقال دستگاههای دولتی متناسب با حوزه فعالیت هر منطقه از کشور بود.

          طرفداران انتقال پایتخت از تهران با اشاره به خطر زلزله و گسترش پهنه های پر خطر در شهر تهران به دلیل گسترش ساخت و ساز در این شهر به ویژه در حاشیه های شمالی و جنوبی آن اجرای چنین طرحی را ضروری می دانند. به اعتقاد این دسته از کارشناسان با انتقال پایتخت به یک محل جدید و کم خطرتر و نه به یک شهر جدید موجود ایران می توان امید داشت که با به صفر رسیدن رشد جمعیت و گسترش شهری تهران، اولا از نظر شهری، معماری و فرهنگی محلی راحت تر برای زندگی نسلهای آینده احداث شود و همزمان می توان برای ایمن تر کردن شهر تهران برنامه ریزی کرد.

 

اثرات زیانبار آلودگی هوای تهران بر شهروندان تهرانی

       تهران با بیش از 12 میلیون نفر جمعیت با مشکلات عدیده ای از جمله گرانی مسکن، ترافیک، آلودگی هوا و ... دست و پنجه نرم می کند.

       بررسیها نشان می دهد آلودگی هوا باعث شده تا عمر تهرانیها 5 سال کوتاهتر از شهروندان سایر شهرهای ایران شود. بر اساس تحقیقات انجام شده و نتایج بدست آمده از آن 7 درصد زمان مفید ملی در ترافیک تهران تلف می شود.

با این همه بسیاری از کارشناسان بر این باورند که انتقال پایتخت بسیار هزینه ‌بر است. گرچه طرفداران انتقال پایتخت می گویند هزینه سامان دادن تهران و اتلاف سرمایه در آن بسیار بیشتر از چنین کار ریشه‌‌ای است.

 

راه حل مناسب جهت برون رفت از مشکلات پایتخت ایران

      راهکار نجات تهران و کشور از بن بست موجود، شکستن تمرکز قدرت چند بعدی آن است. شکستن عالمانه این تمرکز و توزیع بهینه  و همه جانبه آن در پهنه و فضای جغرافیایی کشور، وضعیت مناسبی را برای قرارگرفتن ایران در مسیر توسعۀ بیشتر، تحصیل رفاه و آسایش برای ملت و حل بخشی از بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و اداری کشور فراهم می آورد و شهروندان تهرانی نیز از شانس بیشتری برای زندگی در شهر سالم برخوردار می شوند. همچنین ایجاد اشتغال در دیگر استانهای کشور سبب خواهد شده که بسیاری از مهاجرین شهرستانی به شهر و استان تهران خود رجعت کنند و کاهش نسبی جمعیت شهر تهران را موجب شوند.

 

  منابع:

کتب:

1-                  حافظ نیا، محمد رضا؛ جغرافیای سیاسی ایران؛ تهران: سمت، 1381

2-                 سایت ها:

 

       1  -  http://www.asriran.com/fa/news/

                                http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid                                                                               2-

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد