ژِِئوپلیتیک امروز

این وبلاگ در خصوص ارائه مقالات ومطالب تخصصی جغرافیای سیاسی توسط محمود واسعی دانش آموخته کارشناسی ارشدجغرافیای سیاسی ایجاد شده

ژِِئوپلیتیک امروز

این وبلاگ در خصوص ارائه مقالات ومطالب تخصصی جغرافیای سیاسی توسط محمود واسعی دانش آموخته کارشناسی ارشدجغرافیای سیاسی ایجاد شده

مکتب پوزیتویسم

مکتب پوزیتویسم 

محمد دهرویه-محمود واسعی



پوزیتویسم :

به یک معنا می توان گفت پوزیتویسم حالت افراطی تجربه گرایی است و اگر چنین بدانیم ، در واقع ، بنیانگذار آن بیکن ، توماس هابز ، جان لاک ، جورج بارکلی و دیوید هیوم هستند .

در عین حال ، به دو دلیل « کنت » فیلسوف فرانسوی را پایه گذار این مکتب به حساب می آورند ؛ اولاً به لحاظ اینکه اولین بار او آراء و نظرات پوزیتویست ها را تدوین کرد و به آنها نظام خاصی داد ، دیگر اینکه ابداع لغت « پوزیتویسم » هم توسط کنت صورت گرفته است

پوزیتویسم :

به یک معنا می توان گفت پوزیتویسم حالت افراطی تجربه گرایی است و اگر چنین بدانیم ، در واقع ، بنیانگذار آن بیکن ، توماس هابز ، جان لاک ، جورج بارکلی و دیوید هیوم هستند .

در عین حال ، به دو دلیل « کنت » فیلسوف فرانسوی را پایه گذار این مکتب به حساب می آورند ؛ اولاً به لحاظ اینکه اولین بار او آراء و نظرات پوزیتویست ها را تدوین کرد و به آنها نظام خاصی داد ، دیگر اینکه ابداع لغت « پوزیتویسم » هم توسط کنت صورت گرفته است . (ملکیان ، ص194)

شاگردان واقعی کنت عبارتند از : ریچارد کانگرید (1818-1899) عضو کالج و دم اکسفورد که اصول تعلیمات پوزیتویستی کنت را از فرانسه به انگلیسی ترجمه کرده بود و نیز یاران محفل او ، که       عبارت بودند از جان هنری بریجز (1832 – 1906) ، فردریک هاریسون (1831 – 1923 ) و ادوارد اسپنسر بیزلی )1831-1915) . (کاپلستون ، ص 131)

مراحل پوزیتویسم :

پوزیتویسم شامل چهار مرحله می باشد :

1-      در واقع همان پایه گذاران این مکتب و شکل گیری پوزیتویسم می باشد که بطور مختصر به آن اشاره شد .

2-      با ظهور متفکران جانشین کنت آغاز می شود .

3-      همان پوزیتویسم منطقی است که به آن خواهیم پرداخت .

4-      تقسیم پوزیتویسم منطقی به چندین شاخه عمده است .

شاخه های  پوزیتویسم :

پوزیتویسم به گرایش و شاخه های متنوعی تقسیم شده است که به شرح زیر می باشد :

1-      مثبت گرایی اجتماعی

2-      مثبت گرایی تکاملی

3-      مثبت گرایی منطقی یا مثبت گرایی نوین

4-      مثبت گرایی تجربی

5-      مثبت گرایی قانونی

از آنجا که مهمترین بخش آن ، پوزیتویسم منطقی می باشد ، در این تحقیق بیشتر مورد بررسی  قرار  می گیرد :

پوزیتویسم  منطقی :

مرحله سوم از پوزیتویسم را پوزیتویسم منطقی می گویند . در سال 1921 تعدادی از        فیزیک دانان ، ریاضیدانان ، منطقیون و فلاسفه غربی در شهر وین ، گرد شخصی به نام  « موریس شلیگ » که استاد دانشگاههای آلمان در رشته ریاضی و فیزیک بود ، جمع شدند . این جمع که از اساتید و محققین دانشگاهی بودند به نام « حلقه وین » در آلمان نام گرفت و کار اصلی آنها « شناخت » بود . پوزیتویسم منطقی را می توان فرآورده این حلقه دانست .  (ملکیان ، ص 224)

شلیگ ، رودلف کارناپ ، اوتونویرات (فیلسوف اتریشی) و ویزمن ، هسته اولیه حلقه وین را شکل دادند . بعد از مرگ شلیگ و از هم پاشیده شدن حلقه وین ، پوزیتویسم منطقی بدست ویتگنشتاین و پوپر احیاء و حمایت شد .

پوزیتویسم منطقی :

پوزیتویسم منطقی با عنوان « تجربه گرایی منطقی » معنا شده است . تجربه گرایی منطقی هم یعنی تجربه گرایی که به حکم منطق است نه به حکم مزاج و غلبه احساس که گاهی مدعیات  غیر تجربی و حتی غیر عقلی را هم بپذیرد . (ملکیان ، ص 227)

پوزیتویسم که آنرا مکتب تحققی ، اثباتی یا ثبوتی نیز گفته اند ، تنها تجربه را منبع واقعی معرف می داند . در این مکتب مقدمات استدلال ، از تجربه گرفته می شود و حقیقت ، تنها از ادراک عقلی حاصل نمی شود . (شکویی ، ص 176)

جغرافیدانان مکتب پوزیتویسم منطقی :

هر چند جغرافی دانان تمایل زیادی به فلسفه نداشتند ، اما سیر تکاملی جغرافیا از فلسفه و مکتب های فلسفی تأثیر پذیرفته است که پوزیتویسم منطقی یکی از همین مکاتب است که جغرافیا از آن متأثیر بوده تا جایی که دیوید هاروی ، از نمایندگان بزرگ این مکتب می گوید : « وابستگی میان جغرافیا و پوزیتویسم منطقی کاملاً روشن است » . (شکویی ، ص 182)

هارتشورن ، یکی از جغرافیدانانی بود که پوزیتویسم منطقی در نظراتش تأثیر داشت ، او بر این باور بود که مشاهده عینی و طبقه بندی اولین گام در فرموله کردن قوانین و تئوریهای جغرافیایی است .

یکی دیگر از جغرافیدانان ، شفر است که درباره وی می توان گفت : « شفر اساس جغرافیای پوزیتویسم منطقی را بنیان نهاده است » . (شکویی ، ص 184) وی در تبیین جغرافیا از پوزیتویست منطقی نشأت می گرفت . هم شفر و هم هارتشورن معتقد بودند که جغرافی دانان باید از قوانین سایر رشته های علمی بهره مند گردند .

به همین ترتیب ارتباط بین فلسفه و جغرافیا برقرار می شود ، تا جایی که دیوید هاروی جغرافیدانی که مطالعات عمیقی در فلسفه و علوم داشته ، سعی می کند دانش جغرافیا را در داخل مکتب پوزیتویسم منطقی جای دهد .

جغرافیا و پوزیتویسم منطقی :

مکتب پوزیتویسم منطقی بیرون از حدود فلسفه محض در حوزه های علوم اجتماعی ، جغرافیای انسانی ، علوم سیاسی نیز اثرات گسترده ای داشت . از مشخصات مکتب پوزیتویسم منطقی که همه رشته های علمی زمان ما ، به نحوی از آن متأثر است ، این نکته می باشد که با آگاهی از قوانین طبیعت ، ما قادر خواهیم بود تا به پیش بینی حوادث و عوارض بپردازیم و دست خود را برای مداخله در تفسیر پدیده باز کنیم . (شکویی ، ص 175)

جغرافیدانان این مکتب معتقدند که روشهای علمی که در جغرافیا بکار گرفته می شود ، همانند روشهای علمی سایر رشته های علوم است . هر روشی که دارای نتایج ثمربخش باشد باید بکار گرفته شود . از این رو نظریه های جغرافیایی باید حالت تاریخی و مکانی داشته باشد .

آنچه را که جغرافیدانان مکتب پوزیتویسم معتبر می شناسند ، و روی آنها تأکید دارند به قرار           زیر است :

1-      به مشاهده عینی اهمیت داده می شود .

2-      به مطالعه فلسفه علوم و روش شناسی تأکید می گردد .

3-      افکار خیالی را در جغرافیا کنار می گذارند .

4-      منطق ریاضی را در جغرافیا ارج می نهند .

5-      به پیوستگی و ارتباط نظریه های گذشته ، حال و آینده تأکید می کنند . (شکویی ، ص 181)

درخصوص پوزیتویسم منطقی می توانیم بگوییم که بیش از سایر شاخه های جغرافیا ، جغرافیای شهری را تحت تأثیر قرار داده است و بصورت گسترده ای در این شاخه از جغرافیا عمل کرده است . در مباحث جغرافیای شهری اقبال به سمت قوانین علمی کارهای تجربی ، روشهای کمی نسبت  به اندیشه نگاری بیشتر  مورد توجه قرار گرفته است .

کارهای اولیه جغرافیای انسانی تجربی – اثباتی (پوزیتویستی) بیش از همه از پنج نظریه متأثر بوده است که در زیر بصورت خلاصه ذکر می گردد :

1-   نظریه مکان مرکزی : اساس این نظریه ، از کار دو محقق یکی جغرافی دان (والتر کریستالر) و دیگری اقتصاد دان (اگوست لاش) بدست آمده است . نظریه مکان مرکزی بطور ساده عبارت است از ؛ هر مکانی که موقع مرکزی می یابد ، با تولید و توزیع هر چه بیشتر کالا و خدمات در حوزه های اطراف یا منطقه نفوذ ، به تحکیم موقعیت مرکزی خود می پردازد .  در این نظریه براساس میزان جمعیت ، نقش ، کارکرد ، فاصله ، پراکندگی سکونتگاههای انسانی که به منطقه نفوذ خود خدمات می کنند قرار دارد . برابر این نظریه سطوح مختلف مرکزیت یا سلسله مراتب شهری به ترتیب عبارت خواهد بود از : مرکز و میدان خرید و فروش ،  مرکز اداری ، مرکز بخش ، مرکز شهرستان ، مرکز فرمانداری ، شهر بزرگ استان و  پایتخت ناحیه ای ) .

2-   استفاده از زمین : به وسیله اقتصاد دان آلمانی ، جی.اچ.وان تونن در زمینه نحوه استفاده از زمینهای کشاورزی مطرح شد و دو مورد را مورد توجه قرار می داد ؛ الف ) در هر منطقه کشاورزی ، یک نظام خاص فضای زندگی در رابطه با فعالیتهای کشاورزان در اطراف بازار تشکیل می شود و ب) شدت فعالیتهای کشاورزی ، به موازات فاصله گیری از بازار ، در سراسر منطقه و در داخل هر یک از مناطق کشاورزی کاهش می یابد . استفاده از این نظریه در داخل شهرها منجر به شناخت نحوه استفاده از زمین در یک نظام خاص داخل شهرها گردید . بدینسان که قیمت زمین ، همواره به موازات فاصله گیری از مراکز شهر کاهش می یابد که این خود متأثر اصل تحقیق پذیری پوزیتویسم منطقی را می رساند .

3-   مکان یابی صنایع : برای اولین بار روی این نظریه ، آلفرد وبر و ادگار هور ، اقتصاد دانان آلمانی کارکردند . براساس این نظریه انتخاب مکان صنعتی با کمترین هزینه مورد بررسی است ، حداقل هزینه در تولید و تولیدات کارخانه را با حداقل هزینه توزیع کنند که میان هزینه ها ، هزینه حمل و نقل مهم تر به نظر می رسد . حلقه زنجیری از جریان کالا ، خدمات و اطلاعات که حداکثر ارتباط میان این عوامل را شامل است بدست آمده است . مجموعه این عوامل به شکل حلقه زنجیری در ارتباط با هم ، مکان یابی صنایع را تعیین می نمایند .

4-   حوزه اجتماعی در داخل شهرها : در جوامع بزرگ شهری ، حوزه های داخلی شهرها ، برپایه پایگاههای اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و قومی مشخص می شوند . در شهرهای بزرگ ، هر گروهی علاقه مند است که در محله خود زندگی کند . در اینجا فاصله بعنوان عاملی فیزیکی و اجتماعی ، گروههای اجتماعی و اقتصادی را از هم جدا می سازد . در داخل شهرها ، میان گروههای در آمد ، نظیر گیاهان در اکولوژی گیاهی ، رقابتی در اشغال مناطق خوب شهری دیده می شود و آن کس برنده می شود که از پایگاه اقتصادی بالاتری بهره مند می باشد . محلات پردرآمد شهر ، درست در جهت مخالف محلات کم درآمد و با فاصله زیاد وجود می آید .

5-   نظریه تأثیر متقابل فضای زندگی : اساس نظریه برپایه عامل حرکت بنا شده که با حداقل هزینه ، حرکت خود را انجام دهند . طولانی ترین فاصله میان دو مکان ، کمترین تأثیر متقابل میان این دو مکان را سبب می شود . از آنچه گفته شد ، می توان چنین نتیجه گرفت که پوزیتویسم منطقی تلاش می کند تا معرفت به دنیای واقعی را از بنیانهای تجربی و اطمینان منطقی بدست آورد و همه دانشها ، زمینه های تجربی و قابلیت تحقق پذیری بیابند . پوزیتویسم منطقی ، فلسفه تبیین را براساس عینیت های اساسی بنا می نهد . تبیین علمی پوزیتویسم منطقی ، برپایه قانون قیاسی امکان پذیر است . این فلسفه به یگانگی علوم معتقد است و تفاوتهای اساسی میان علوم طبیعی و علوم اجتماعی را معتبر نمی شناسد .(شکویی ، ص 191-186)

اصول اساسی پوزیتویسم :

بطور کلی مکتب پوزیتویسم دارای اصول اساسی به شرح ذیل می باشد :

1- تجربه گرایی                                     2- واقع گرایی                          

3- احتمال گرایی                                   4- مثبت گرایی             

5- اصلاح طلبی                                     6- آزاداندیشی

7- ضدیت با اقتدارگرایی                         8- علم گرایی   

 

 

 

۱-ملکیان مصطفی- تاریخ فلسفه غرب - پژوهشکده حوزه و دانشگاه 1379  

2-      ۲-کاپلستون ، فردریک ، تاریخ فلسفه (جلد هشتم) ، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی ، انتشارات سروش ، تهران ، 1376 .

3-     ۳- شکویی ، حسین ، جغرافیای کاربردی و مکتب های جغرافیایی ، انتشارات آستان قدس رضوی ، 1377

گردآوری:

1-محمود واسعی

2-محمد دهرویه

 

نظرات 1 + ارسال نظر
کچل جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:17 ب.ظ

بچه خیلی سطحیه

مرسی از پیامت ولی فکر کنم اصلا نخوندی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد